نوجوانی شهید علیرضا کریمی
02 مهر 1393 توسط اعتمادیان
آن روز، به مسجد نرسیده بود. برای نماز به خانه آمد و رفت توی اتاقش. داشتم یواشکی نماز خواندش را تماشا می کردم. حالت عجیبی داشت. انگار خدا، در مقابلش ایستاده بود. طوری حمد و سوره می خواند مثل این که خدا را می بیند، ذکرها را دقیق و شمرده ادا می کرد. بعدها در مورد نحوه ی نماز خواندنش ازش پرسیدم، گفت:
« اشکال کار ما اینه که برای همه وقت می ذاریم، جز برای خدا. نمازمون رو سریع می خونیم و فکر می کنیم زرنگی کردیم، اما یادمون میره اونی که به وقت ها برکت میده، فقط خود خداست».