یا علی
بسم الله الرحمن الرحیم
با آرزوی تعجیل در فرج آغاز می کنیم.
به خود و خدا متکی باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
با آرزوی تعجیل در فرج آغاز می کنیم.
به خود و خدا متکی باشید
بار خدایا! ماه رمضان در میان ما بس ستوده زیست و ما را مصاحب
و یاری نیکو بودو گرانبهاترین سودهای مردم جهان را به
ما ارزانی داشت؛
امّا چون زمانش به سررسید و عدد روزهایش به آخر، آهنگ رحیل کرد.
بارخدایا! اینک ما با رمضان وداع می کنیم، همچون وداع با عزیزی که فراقش بر
ما گران است و رفتنش ما را غمگین و گرفتار وحشت و تنهایی کند؛
عزیزی که او را بر ما پیمانی است
که باید نگه داریم و حرمتی که باید رعایت کنیم و حقی که باید ادا نماییم؛
بار خدایا! ما آشنای این ماهیم، ماهی که ما را بدان شرف و منزلت دادی
و بربرکت نعمت و احسان خویش، روزه داشتنش را توفیق دادی؛ در حالی
که مردمان شقی قدرش را نشناختند و با شور بختی خویش از فضیلتش
محروم ماندند.
ای خداوند! تو بودی که ما را برگزیدی و به شناخت این ماه توفیق عنایت
کردی وبه سنت آن راه نمودی؛ تو بودی که ما را توفیق روزه داشتن و
نماز گزاردن ارزانی داشتی، هرچند ما قصور ورزیدیم و
اندکی از بسیار به جای آوردیم.
بارخدایا! حمد تو راست در حالی که به بدکرداری خویش اقرار می کنیم و
به تبهکاری خویش معترفیم! … عذر تقصیر ما را در ادای حق خود بپذیر و …
امام علی (علیه السلام) می فرماید:
ای مردم بدانید که تکمیل شدن و کمال دین شما در یادگیری علم دینی و الهی و عمل به آن است. بدانید یادگیری علم دینی بر شما از بدست آوردن و تحصیل مال لازم تر است زیرا مال و روزی از جانب خدا میان شما تقسیم و تضمین گشته ولی علم دینی نزد اهلش نگه داشته شده و شما مامورید که آن را از اهلش طلب نمایید پس جویای آن باشید.
اصول کافی جلد 1 صفحۀ 35
توصيههاي امام رضا عليهالسلام براي روزهاي پاياني ماه مبارك رمضان
در روايات اسلامي رمضان ماهي كه ابتدايش رحمت و ميانه اش مغفرت و پايانش آزادي از آتش جهنم است معرفي شده و تصريح گرديده است كه درهاي آسمان در اولين شب ماه رمضان گشوده ميشوند و تا آخرين شب بسته نميشوند؛ ماهي كه خداوند در آن حسنات را ميافزايد و گناهان را پاك ميكند.
يكي از بافضيلتترين ايام و ليالي، دهه آخر ماه مبارك رمضان است. طبق روايات رسيده از اهل بيت (ع) پيامبر اكرم (ص) اين دهه را به اعتكاف گذرانده و به عبادت و شب زنده داري مشغول بودند. امام رضا (ع) هم ميفرمايد: كانَ أَبى عليه السلام يَزيدُ فى الْعَشْرِ الأَواخِرِ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ فى كُّلِ لَيْلَةٍ عِشْرينَ رَكْعَةً؛ پدرم در دهه آخر ماه رمضان در هر شب بيست ركعت به نمازهاى مستحبّى شبهاى ماه رمضان
مى افزود.
همچنين امام رضا عليه السلام ميفرمايد: كانَ أميرُ المؤمنينَ عليه السلام لايَنامُ ثلاثَ ليالٍ: لَيلةَ ثلاثٍ وعِشرِينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ، ولَيلةَ الفِطرِ، ولَيلةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ، وفيها تُقسَمُ الأرزاقُ والآجالُ وما يَكونُ في السَّنَةِ؛ امير المؤمنين عليه السلام سه شب را نمى خوابيد: شب بيست و سوم ماه رمضان، شب عيد فطر و شب نيمه ماه شعبان؛ در اين شبها، روزيها تقسيم و مدّت عمر و هر آنچه در آن سال رخ خواهد داد، تعيين مى شود.
يكي از اعمال مهمي كه در طول ماه مبارك رمضان مورد تأكيد قرار گرفته، افطارى دادن به روزه داران است. در اين زمينه روايتي در عيون اخبار الرضا (ع) نقل شده كه اهميت اين موضوع را ميرساند. طبق اين روايت پيامبر اكرم (ع) در خطبه معروف شعبانيه مى فرمايد: «مردم بيدار باشيد! كسى كه از شما به روزه دار مؤمن در اين ماه افطارى دهد، پاداش آزاد نمودن يك برده و بخشش گناهان گذشته را همراه دارد. عرض شد: اى رسول خدا! ما توان افطارى دادن نداريم. حضرت فرمود: بترسيد از آتش! ولو با دادن نصف دانه خرما و از آتش بپرهيزيد! گر چه با دادن شربت آب باشد.»
امام رضا (ع) در روز عيد فطر از محلي عبور ميكردند كه عده اي مشغول خنده و سرگرمي بودند. امام (ع) در بياني زيبا رمضان را به ميدان مسابقه اي براي بندگان خدا تشبيه كرده به اصحاب خود فرمود: همانا خداوند صاحب عزت و جلال، ماه رمضان را ميدان مسابقه اي براي بندگانش آفريد تا در اين ماه با پيروي از خداوند به سوي بهشت پيشي گيرند. پس گروهي پيشي گرفتند و به پيروزي دست يافتند و كساني ديگر باز ماندند و محروم گشتند. شگفتا (و شگفتا) از كسي كه سرگرم خنده و بازي است (آن هم) در روزي كه نيكوكاران ثواب و اجر ميبرند و كوتاهي كنندگان محروم ميشوند. به خدا قسمت اگر پرده و حجابها كنار رود، هر آينه نيكوكار به كردار نيك خود و گناهكار به گناهش مشغول ميشود.
امام رضا عليه السلام همچنين عيد فطر را روز تضرع و دعا به درگاه خداوند دانسته ميفرمايد: إنَّما جُعِلَ يَومُ الفِطرِ العِيدَ لِيَكونَ لِلمُسلِمينَ مُجتَمَعا يَجتَمِعُونَ فيهِ و يَبرُزونَ لِلّهِ فَيُمَجِّدُونَهُ عَلى ما مَنَّ عَلَيهِم؛ بدان جهت روز عيد فطر عيد قرار داده شده است تا در آن روز مسلمانان جمع شوند و به خاطر خداي بزرگ به صحنه آيند و خدا را در برابر نعمتهايش به شكوه و بزرگي ياد كنند تا هم روز عيد باشد و هم روز اجتماع، هم روز بالندگي باشد و هم روز زكات دادن، هم روز رغبت و توجه به نعمتهاي الهي بادشد، هم روز تضرع و دعا به درگاه خدا.
امام رضا (ع) همچنين فرا رسيدن عيد فطر پس از يك ماه بندگي را هديه اي به خداوند برشمرده ميفرمايد: در روز قيامت، چهار روز را به پيشگاه خداوند هديه ميبرند، گويي كه عروس را به خانه بخت ميبرند، پرسيدند: اين چهار روز چه روزهايي است؟ حضرت رضا (ع) فرمود: روز عيد قربان و عيد فطر و روز جمعه و عيد غدير.
و در مورد علت تكبيرهاى زياد در روز عيد فطر مىفرمايد: تكبير، تعظيم و بزرگداشت خداوند متعال است و نوعى تشكر از هدايتها و نعمتهاى پروردگار جهانيان مىباشد.
اسماعیل بن سهل میگوید: خدمت امام رضا(ع) عرض کردم، دعایی به من تعلیم دهید، تا خواندن آن، باعث شود که در دنیا و آخرت با شما باشم.
امام رضا(ع) برایم نوشت:
سوره انا انزلنا را زیاد بخوان و لبهایت را همیشه به ذکر استغفار، مشغول داشته باش.
سلیمان مروزی می گوید: در مورد « انا انزلناه فی لیله القدر » از امام رضا(ع) پرسیدم که در رابطه با چه موضوعی نازل شده است؟
حضرت فرمود: ای سلیمان! در شب قدر خداوند مقدرات امسال تا سال آینده را (از مرگ و زندگی، خیر و شر رزق و روزی) مقدر و برنامه ریزی میفرماید، و آنچه را در آن شب مقدر نماید، حتمی و قطعی است.
سلیمان گفت: حال فهمیدم قربانت گردم بازهم بفرمایید.
حضرت فرمود: ای سلیمان! بعضی از امور در نزد خداست و منوط و موکول به اراده ی اوست. آنچه را بخواهد جلو میاندازد و آنچه را بخواهد به تأخیر میاندازد و آنچه را بخواهد محو میکند و ای سلیمان! علی(ع) میفرمود:
علم (خدا) دو نوع است:
1 - علمی که خداوند به ملائکه و پیامبرانش داده است که آنچه را به ملایکه و انبیاء آموخته باشد انجام خواهد شد و به خود ملایکه و پیامبرانش خلاف نمیکند.
2 - علمی که در نزد خود اوست، و احدی از مخلوقاتش را بر آن، آگاه نساخته است. از ناحیه این علم است که آنچه را بخواهد جلو میاندازد و هر چه را بخواهد به تأخیر میاندازد. و آنچه را بخواهد محو میکند و آنچه را بخواهد ثبت مینماید.
منبع: کتاب امام رضا(ع) و قرآن
31 خرداد سال 60 دهلاويه و ارتفاعات الله اکبر در خون ياراني غلتيد که الله اکبري بر حقانيت راه کساني داشت که دل به راستي و درستي و گام در راه خدمت بي منت داشتند. اول رستمي و سپس چمران.
مصطفاي بزرگ عارفي به تمام معنا بود. او از همه خوشي ها دل کند تا خرقه صوفي گري را با همگامي با کودکان محروم و مردام و زنان زجر کشيده و تنهاي لبنان و جبل عامل… بر دوش کشد. و مگر از اين آدم ها که جرات و شهامت دل کندن از همه خوشي ها و امکانات را دارند چند نفرند آن هم در دنيايي که ماديات را راس همه چيز قرار داده و انسان را در احاطه خود دارد…
چمران کسي بود که پاي از راحتي و رفاه بيرون کشيد تا قدم در راه دوست محکم گذارد و با سختي و جهاد و شهادت ديده بر آستان دوست روشن کند.
اگر ديرينيان ما به حلاج مي بالند ما به انسان هايي چون چمران مي باليم، انساني که هوشمندي اش، دنياي علم را و خلوص و قهرماني هايش، لبنان و ايران را پر کرده، انساني که خاطره هاي درخشان از وي بر دل محرومان و مستضعفان به يادگار مانده است.
وي سيويکم خرداد 1360 در دهلاويه و بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن به شهادت رسيد.
دل کندن چمران از همه ماديات و دل سپردن به همه معنويات آن چيزي است که زندگي چمران ر ا متحول کرد. گويي وي از ميان فيزيک، فضا و علومي که اکنون گرفتار مايدات دنيايي شده اند، چون پيشينيانش راهي به سمت نور و روشنايي باز کرد و اين نبوده است مگر تعاليم ديني که وي آموخته بود.
آنچه که امروز بسياري از سياستمداران و… گرفتار آن هستند دل بستگي به دنيا است و آنچه که منشاء رهايي چمران بود وارستن از شرايط مرفهي بود که هر کدام از ما را سالهاي سال مي تواند پاي بند خود کند.
شايد بهترين شاهد، کتابهاي چمران باشد. کتابهايي که عقيده وي را به دوش مي کشد و قامتي در ميان کتابها دارد.
کتابشناسي چمران حاکي از چاپ و انتشار بخشي از 29 کتاب و يا کتابهاي منتشره درباره وي است. اينجا چه ميکني گل سرخ، افلاکيان زمين، پروانههاي سوخته، يادگاران، پاوه سرخ، سردار 14، چمران به روايت همسر شهيد و.. از جمله کتابهايي است که درباره وي نوشته شده است و کتاب هايي چون، خدا بود و ديگر هيچ نبود، بينش و نيايش، مباني، آفات و راهکارهاي انقلاب اسلامي از ديدگاه شهيد چمران، علي زيباترين سرود هستي و لبنان از جمله کتاب هايي است که خود نوشته و يا از وي جمع آوري شده است.
چمران همچون دوستش شريعتي دل به نيايش و راز و نياز داشت و اين نيايش ها چنان از قلب و روح پاکش برمي خاست که مي تواند نقد ادبياتي بر آن نگاشت و چنان است که گويي دوران هايي حيات خواهد داشت نغمه هايي از جان برخاسته که برجان مي نشيند و سخنهايي که هر کلام و جمله و زيبايي را خلع سلاح مي کند.
“خدايا تو را شکر مي کنم که با فقر آشنايم کردي تا رنج گرسنگان را بفهمم و فشار دروني نيازمندان را درک کنم” .
“خدايا هدايتم کن زيرا مي دانم که گمراهي چه بلاي خطرناکي است” .
“خدايا هدايتم کن که ظلم نکنم زيرا مي دانم ظلم چه گناه نابخشودني است".
“خدايا ارشادم کن که بي انصافي نکنم زيرا کسي که انصاف ندارد، شرف ندارد".
“خدايا راهنمايم باش تا حق کسي را ضايع نکنم که بي احترامي به يک انسان همانا کيفر خداي بزرگ است".
“خدايا مرا از بلاي غرور و خودخواهي نجات ده تا حقايق وجود را ببينم و جمال زيباي تو را مشاهده کنم".
“خدايا پستي دنيا و ناپايداري روزگار را هميشه در نظرم جلوه گر ساز تا فريب زرق و برق عالم خاکي مرا از ياد تو دور نکند” .
“خدايا من کوچکم ، ضعيفم ، ناچيزم، پر کاهي در مقابل طوفانها هستم . به من ديده عبرت بين ده تا ناچيزي خود را ببينم و عظمت و جلال ترا به راستي بفهمم و به درستي تسبيح کنم".
يا آنجا که با حيات بدرود مي کند به راستي که آدمي را به حيرت وا مي دارد.
“اي حيات با تو وداع مي کنم با همه زيباييهايت، با همه مظاهر جلال و جبروت، با همه کوهها و آسمانها و درياها و صحراها، با همه وجود وداع مي کنم. با قلبي سوزان و غم آلود به سوي خداي خود مي روم و از همه چيز چشم مي پوشم. اي پاهاي من، مي دانم شما چابکيد، مي دانم که در همه مسابقه ها گوي سبقت از رقيبان ربوده ايد، مي دانم فداکاريد، مي دانم که به فرمان من مشتاقانه به سوي شهادت صاعقه وار به حرکت در مي آئيد، اما من آرزويي بزرگتر دارم، من مي خواهم که شما به بلندي طبع بلندم، به حرکت در آئيد، به قدرت اراده آهنينم محکم باشيد، به سرعت تصميمات و طرحهايم سريع باشيد. اين پيکر کوچک ولي سنگين از آرزوها، نقشه ها و اميدها و مسئوليتها را به سرعت مطلوب به هر نقطه دلخواه برسانيد. اي پاهاي من در اين لحظات آخر عمر آبروي مرا حفظ کنيد. شما سالهاي دراز به من خدمت کرده ايد، از شما مي خواهم که در اين آخرين لحظه نيز وظيفه خود را به بهترين وجه ادا کنيد. اي پاهاي من سريع و توانا باشيد، اي دستهاي من قوي و دقيق باشيد، اي چشمان من تيزبين وهوشيار باشيد، اي قلب من، اين لحظات آخرين را تحمل کن، اي نفس، مرا ضعيف و ذليل مگذار، چند لحظه بيشتر با قدرت و اراده صبور و توانا باش. به شما قول مي دهم که چند لحظه ديگر همه شما در استراحتي عميق و ابدي آرامش خود را براي هميشه بيابيد و تلافي اين عمر خسته کننده و اين لحظات سخت و سنگين را دريافت کنيد. چند لحظه ديگر به آرامش خواهيد رسيد، آرامشي ابدي. ديگر شما را زحمت نخواهم داد. ديگر شب و روز استثمارتان نخواهم کرد. ديگر فشار عالم و شکنجه روزگار را بر شما تحميل نخواهم کرد. ديگر به شما بي خوابي نخواهم داد و شما ديگر از خستگي فرياد نخواهيد کرد. از درد و شکنجه ضجه نخواهيد زد. از گرسنگي و گرما و سرما شکوه نخواهيد کرد و براي هميشه در بستر نرم خاک، آرام و آسوده خواهيد بود. اما اين لحظات حساس، لحظات وداع با زندگي و عالم، لحظات لقاي پروردگار، لحظات رقص من در برابر مرگ بايد زيبا باشد.”
“خدايا! وجودم اشک شده، همه وجودم از اشک مي جوشد، مي لرزد، مي سوزد و خاکستر مي شود. اشک شده ام و ديگر هيچ ، به من اجازه بده تا در جوارت قرباني شوم و بر خاک ريخته شوم و از وجود اشکم غنچه اي بشکفد که نسيم عشق و عرفان و فداکاري از آن سرچشمه بگيرد.”
“خدايا تو را شکر مي کنم که باب شهادت را به روي بندگان خالصت گشوده اي تا هنگامي که همه راهها بسته است و هيچ راهي جز ذلت و خفت و نکبت باقي نمانده است مسح توان دست به اين باب شهادت زد و پيروزمند و پر افتخار به وصل خدايي رسيد.”
به راستي چمران مردي بود که در اين روزها که مردي از دنياي ابرقدرتان جهان رخت بربسته است، قد راست مي کرد و همه آنها را در برابر خداوند متعال، خوار و ذليل و پست جلوه مي داد.
روحش شاد، یادش گرامی