یا من سبقت رحمته غضبه
تا وقتی سکوت کرده بودی ، ملکی آمده بود و از تو حمایت می کرد و جواب
می داد اما وقتی تو خشم گرفتی و به پاسخ پرداختی آن ملک رفت و شیطان آمد.
رنگ چهره تغییر می کند . اعضای بدن به لرزش می افتد ، سخنان و حرکات تغییر میکند . شخص با دشواری حرف می زند ، سخنان زشت بر زبان می آورد به سوی این و آن حمله می کند پنجه می کشد ، مشت و لگد می زند لباس خود را میدرد به خود سیلی میزند ، و مشت به در و دیوار می کوبد و…
تصدیق کنیم فرمایش امیر مومنان علی علیه السلام را که فرمود ک عصبانیت و خشم شدید نوعی دیوانگی است چون شخص از آن پشیمان می شود و اگر پشیمان نشود ، دیوانگی اش ریشه دار و دائم است .
مرد اعرابی برای شتر خود از چاه آب می کشید .
- اجیر می خواهی ؟
- بلی . به هر دلوی سه خرما می دهم .
توافق کردند . مشغول کار بود که ریسمان پاره شد . اعرابی غضبناک ، جسارت کرد و سیلی به صورت او زد .
او دست کرد و دلو را بیرون آورد و با تبسم گفت : اما ریسمان پوسیده بود . من مقصر نبودم . خداحافظی کرد و رفت.
اعرابی که تنها شد حدس زد که او چه کس بود . از حلم او و خشم خود خجالت کشید بلکه نگران شد بلایی سرش آید . با خود گفت دستی که چنین جسارتی کرده باشد ، نمی خواهم . با کارد دست خود را برید و غش کرد و زمین افتاد .
کاروانی از آن راه می گذشت او را در آن حال دیدن به صورتش آب پاشیدند و به هوش آمد ماجرا را پرسیدند ؟
دست قطع شده را به دست دیگر گرفت و به راه افتاد سوی مدینه خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله .
رسید و عذرخواهی کرد ببخشید شما را نشناختم جسارت کردم .
- پس چرا با خود چنین کردی ؟
- دستی که به صورت نازنین شما سیلی زده باشد نمی خواهم .
- اعرابی ! اسلام می آوری ؟
- دست مرا شفا می دهید ؟
- حضرت دست بریده شده را به موضع خود گذاشت و آن را به شکل اول برگرداند .
- اعرابی شهادتین گفت .
شخصی نزد رسول خدا نشسته بود . اعرابی آمد و به آن شخص ناسزا گفت . شخص سکوت کرد و مرد اعرابی بر دشنام و بد گویی خود افزود .شخص خشمگین شد و به جواب ایستاد .
رسول خدا از مجلس برخواست .آن شخص در پی حضرت دوید و گفت :
- یا رسول الله ! تا آن مرد ناسزا می گفت ، نشسته بودی و چون من پاسخ دادم برخاستی . این چه حکایتی است ؟
- تا وقتی سکوت کرده بودی ، ملکی آمده بود و از تو حمایت می کرد و جواب می داد اما وقتی تو خشم گرفتی و به پاسخ پرداختی آن ملک رفت و شیطان آمد . چون شیطان درآمد ، من برخاستم .
چند قطره سرکه ، یک ظرف عسل را خراب می کند . همین طور قدری غضب هم ایمان را تباه می کند .
- حواریون پرسیدند : شدید ترین چیز چیست ؟
- شدید ترین چیز ، خشم خداست .
- چگونه از خشم خدا مصون باشیم ؟
- به این وسیله که خشمگین نشوید
- ریشه خشم چیست ؟
- تکبر ، خود بزرگ بینی و تحقیر مردم .
- مشغول غذا دادن به مادر بود که قدری غذا روی لباس مادر ریخت . مادر عصبانی شد و حرف تندی زد . آیت الله کوهستانی سریع اتاق را ترک کرد و پس از چند لحظه برگشت و با خونسردی سلام کرد و گفت : ننه جان می خواهی لباست را عوض کنم . گویا هیچ اتفاقی نیفتاده .
بین انسان و دیگ زود پز باید فرقی باشد . دیگ زودپز وقتی جوش می آورد منفجر می شود . اگر انسان هم وقتی جوش می آورد منفجر شد ، در انسانیت خود شک کند ( حجت الاسلام قرائتی )