نماز شب در حین عملیات
23 دی 1392 توسط اعتمادیان
در عملیات کربلای سه وقتی دچار مد و امواج متلاطم آب شده بودیم، نگران و متحیر ، ستون در حال حرکت را در داخل آب کنترل می کردم ، وقتی دیدم یکی از بچه ها سرش را بدون حرکت داخل آب قرار داده است بیش تر نگران شدم. شانه ی او را گرفتم و تکان دادم، سرش را بلند کرد، با نگرانی و تعجب پرسیدم: چی شده ؟ چرا تکان نمی خوری؟ خیلی خونسرد و بدون نگرانی گفت: مشغول نماز شب بودم و ضمناً با طناب متصل به ستون ، بقیه را همراهی می کردم. اطمینان و آرامش این نوجوان بسیجی زبانم را بند آورد. گفتم: اشکالی ندارد، ادامه بده ، التماس دعا. صبح روی سکوی الاُمیه اولین شهیدی بود که به دیدار معشوق نائل آمد.
ساجدان شاهد ص 31