کجایی آقا ؟
26 مهر 1394 توسط اعتمادیان
دیشب به یاد رویت اشكی ز چشم من ریخت
از آن اشك هزاران آه و فغان بیاویخت
من در نگاه ماهت هر لحظه می ترانم
عشقی كه بر تو دارم رازی كه برتو شادم
مهرت درون قلبم یادی پر از بهار است
یادت درون اشكم عشقی پر از گداز است
در تاب و پیچ اشكم رازی به تو نشان است
آن راز را تو دانی كز درد عشق و جان است
در هستی ام نوایی ست كز كوی یار بدیدم
ای دوست مرا صدا كن گر چه رساترینم
گر چه نگاه پستم رو یت ندیده جانم
اما نگا ه پا كت داده مرا به بادم
تقدیم به تمام منتظران طلوع