خدا هست
الیس الله بکافٍ عبدَه؟ آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟ (سوره مبارکه زمر،36)
خدا هست. این بدیهی ترین حقیقت است و درست ترین علم. درمان تمام دردهاست.
این قدر بدیهی است که گاه فراموشش می کنیم و دنبال کس دیگرو راه دیگر می گردیم.
ناتوانی؟ دلتنگی؟ سردرگمی؟ راه گم کرده ای؟ کسی مشکلی داردو نمی توانی کمکش
کنی؟ خدا هست. مهربان ترین،داناترین وتوانا ترین. اگر جایی کار می کنی که حلال و
حرام و راست و دروغش مخلوط است، فکر کن خدا هست. روزی بنده اش را می تواند
از مال حلال تامین کند. اعتراض کن وبگو این کارها درست نیست. به خودت بگو:
زندگی می کنیم تا قیمت پیدا کنیم، یا اینکه به هرقیمتی زندگی کنیم؟
امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند:” ستمگری چون حسود ندیدم که به ستمدیده شبیه تر
باشد.” 1هر که خود را بنده خدای ثروتمند و مهربان و بخشنده عالم ببیند و ناپایداری دنیا را
باور کند، اینقدر غنی و آرام می شود که می تواند نعمت هایی که احاطه اش کرده اند را
ببیند و ازدارایی و شادی مردم خوشحال شود تا هرروز دلیلی برای شادی های بیشتر
داشته باشد. چه بسیار صاحبان ثروت، زیبایی و شهرت، که گرفتار دارایی هایی هستند که
تو بی خبر افسوسش را می خوری.
طوبی لمن اخلص لله عمله… « خوشا به حال آنکه رفتارو علم وحب و بغض خود را برای
خدا خالص کند.» 2شاید روزی انسان جانشین خدا در زمین، فهمید که فقط خدا هست
ودیگر هیچ. فهمید که هرچه می بیند و می شنود جلوه ای ازاو، خواست او و حکمت اوست.
« خداوند بی نهایت است و لامکان اما به قدر نیاز تو کوچک می شود وبه قدر ایمان تو
کار گشا می شود. یتیمان را پدر می شودو مادر، بی همسر ماندگان را همسرمی شود،
ناامیدان را امید و گمگشتگان را راه می شود، پیران را عصا می شود، به شرط پاکی دل
و طهارت روح.»(ملاصدرا)
پی نوشت:
- تحف العقول، ص371
- کتاب الروضه در مبانی اخلاق(ترجمه بحارالانوار)، ص 301 َ