مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(س) تهران

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

حکایت

26 بهمن 1392 توسط اعتمادیان

گره مشکلات

خوشه چینی کیسه گندمی را که از راه خوشه چینی به دست آورده بود به خانه  می یرد. در بین راه با خدا راز و نیاز می کرد که ای خدا چه می شد گره از مشکلات من باز می کردی . در این هنگام گره کیسه باز شد و گندم به زمین ریخت. مرد خوشه چین گفت: خدایا من می گویم گره مشکلات مرا باز کن تو گره کیسه گندم را باز می کنی؟ بعد خم شد گندم ها را جمع کند که ناگهان دستش به کوزه ای خورد چون سر کوزه را باز کرد دید پر از سکه طلاست.

داستان های امثال

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: فرهنگی لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(س) تهران

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
    • فرهنگی
      • نکات آموزنده
    • آموزش
  • پای درس بزرگان
  • در محضر یار
  • دلنوشته
  • حکیمانه
  • پژوهشی
  • پایان نامه
  • مهدیا...
  • وصیت نامه شهدا
  • سبک زندگی
  • خواص و ثواب سوره های قرآن
  • سیاسی
  • خاطرات

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
وصیت شهدا
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس