مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(س) تهران

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

به انتظارت می دوم......

09 شهریور 1393 توسط اعتمادیان

شب های جمعه که می شود بی اختیار دلم می گیرد، برای کمیل هایی که خوانده ام و از یاد برده ام، برای شب هایی که خود را برای ندبه فردایش آماده کردم و العجل هایی که از ته دل  نبوده اند. مگر می شود، از ته دل کسی را صدا بزنی و آمدنش را بخواهی و بگویی

.

.

.                                      « کی می شود که بیایی؟ » و او نیاید.


ای کاش می شد مشق هر شب مان این باشد که ای دل، ای کاش که بخواهی آن گاه دل بدون خواندن ندبه هم آماده آمدنت می شود. باز به رسم هر آدینه به انتظارت می نشینیم. غروب می شود و گذشت جمعه ای دیگر و تو نیامدی. نه دیگر به انتظارت نمی نشینم، می دوم….. به انتظارت می دوم. می دانم که مانع رسیدن تو به ما یا بهتر بگویم من به تو، نشستن است و این فاصله طولانی. می دانم هرچه بنشینم این فاصله بیشتر و بیشتر می شود، پس می دوم تا به تو نزدیک و نزدیکتر شوم. به انتظارت می دوم تا به تو برسم.

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 1 نظر

موضوعات: فرهنگی, دلنوشته لینک ثابت

نظر از: رحیمی [عضو] 
  • محدثه بروجرد

اللهم عجل لولیک الفرج

1393/06/09 @ 22:41


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(س) تهران

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
    • فرهنگی
      • نکات آموزنده
    • آموزش
  • پای درس بزرگان
  • در محضر یار
  • دلنوشته
  • حکیمانه
  • پژوهشی
  • پایان نامه
  • مهدیا...
  • وصیت نامه شهدا
  • سبک زندگی
  • خواص و ثواب سوره های قرآن
  • سیاسی
  • خاطرات

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
وصیت شهدا
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس