یا علی
بسم الله الرحمن الرحیم
با آرزوی تعجیل در فرج آغاز می کنیم.
به خود و خدا متکی باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
با آرزوی تعجیل در فرج آغاز می کنیم.
به خود و خدا متکی باشید
در عجبم از کسی که کوه را می شکافد تا به معدن جواهر برسد،ولی
خویش را نمی کاود تا به درون خود راه یابد.
خواجه عبدالله انصاری
قهر با برادر!
اگر کسي با برادرش قهر باشد و عازم خانه خدا هم باشد حکم حج او چگونه خواهد بود؟
بی تردید قطع پیوند دوستى و دورى جستن از یکدیگر از عمده ترین زمینه هاى زایل شدن اخوت ایمانى و برادرى است،و حضرت محمد(ص) از آن پرهیز داده است، چنانچه مىفرماید: «هر دو مسلمانى که از یکدیگر قهر کنند و سه روز بر آن حال بمانند و با هم آشتى نکنند از اسلام بیرون روند و میان آنها پیوند و دوستى دینى نخواهد بود. پس هر کدام که به سخن گفتن پیشى گیرد او در روز حساب زودتر به بهشت می رود».1
ترک مراوده اهل ایمان آن چنان مذموم و ناپسند است که در وصیت «مفضّل» است که گوید: از حضرت صادق(ع) شنیدم می فرمود: هیچ دو مردى از روى قهر از یکدیگر جدا نمی شوند مگر این که یکى از آن دو سزاوار بیزارى و لعنت گردد و چه بسا که هر دو سزاوار آن شوند.
«مُعتّب» (از دوستان مخصوص آن حضرت) عرض کرد: خدا مرا فداى تو سازد، آن که ظالم است این سزاى اوست، مظلوم چه گناهى دارد؟ فرمود: براى آن که برادر خود را به آشتى و پیوند با خود نمی خواند و از گفتار او چشم پوشى نمی کند و آن را نشنیده نمی گیرد.
از پدرم شنیدم که فرمود: هرگاه دو تن با هم ستیزه کنند و یکى به دیگرى تعدى کند باید آن که مظلوم است نزد آن دیگرى رود و به او گوید: اى برادر من ستمکارم و تقصیر با من است تا جدایى و قهر از میانشان برطرف شود، خداى تعالى حاکم عادل است و داد مظلوم از ظالم می ستاند»2
جدایى برادران ایمانى موجب خشم خداوند و شادى شیاطین است. بنابراین لازم است پیروان سیره اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در این امور بیندیشند و اجازه ندهند دوستى و الفت با برادران به کینه و قهر کردن و جدایى بیانجامد و چنان چه گاهى کدورت و رنجش و قهرى پیش آمد، خود را بر آن دارند که در رفع آن بکوشند و بر یکدیگر پیشى گیرند.
با این وصف اگر دو نفر در قهر و حالت جدایى به سر برند، اگراعمال حج ایشان از جهت دیگرى اشکال نداشته باشد، صحیح است ولى در روایتی از رسول خدا(ص) در وصایای آن حضرت به اباذر آمده است خداوند در هر روز دوشنبه و پنجشنبه پرونده اعمال مؤمنین را مورد نظر و لطف قرار می دهد مگر پرونده آن دو نفری که با هم کدورتی و قهری دارند و به مأمورانش (یعنی ملائکه) دستور می دهد پرونده آنها را کنار بگذارند تا وقتی با یکدیگر آشتی نمایند.
اما این روایت به معنای صحیح نبودن اعمالی مانند حج نیست ولی از آن معلوم می شود که قهر بودن آنها موجب بایگانی این اعمال می شود تا وقتی صلح نمایند.
لازم به ذکراست که معنای مسلمان نبودن دراینگونه موارد مسلمان کامل نبودن است نه اصلا مسلمان نبودن یعنی اسلامِ کسی که بابرادر مسلمان خود قهر کند اسلام ناقصی است مثل حدیثی که میگوید هر کس صبح کند در حالی که به امور مسلمین توجهی ندارد مسلمان نیست ویامثل حدیثی از حضرت کاظم (ع) که میفرماید: هر کس خود را هر روز محاسبه نکند از ما نیست. منظور این است که چنین فردی شیعه کامل وتمام عیار نیست نه این که اصلاً شیعه نمیباشد.
توجه : عبادات این شخص صحیح است و قهر کردن باعث بطلان آن نمی شود.
پي نوشت
1- کافى، ج 2، ص 345 - وسائل الشیعه، ج 8، ص 585
2- كافي ،همان، ص 343 - وسائل الشیعه، همان، ص 584
َچگونه فرزندانمان را برای نماز صبح بیدار كنیم؟
نماز خواندن کودک از جمله نماز صبح که سختی خاصی برای کودکان دارد قسمتی از تربیت دینی کودکان است.
تربيت دينی بايد از ابتدای تولد و چه بسا بنا به گفته بزرگان از قبل از تولد آغاز گردد، از اين رو گفته شده والدين به هنگام تولد، به گوش راست كودك، اذان و به گوش چپ او اقامه گويند تا به محض تولد، زندگی خود را با نام خدا و ياد پيامبر و توجه به دين آغاز كند و تا آخر عمر معتقد به خدا باشد.
آموزش دين از سه سالگی آغاز می گردد. تا هفت سالگي به سادگي آموزش برگزار می شود. اما در مرحله اطاعت (از هفت سالگي به بعد) به صورت جدی آموزش دين بايد انجام گيرد.
در آموزش دینی بهتر است به نکات زیر توجه شود :
1. والدین بعضي اوقات هدايا و جوايزي به خاطر انجام عبادات به فرزندان خود بدهند تا آنان از انجام عبادات خاطراتي خوش داشته باشند.
2. فرزند بيش از آن كه بشنود ميبيند. بنابراين توجه والدين به نماز و قرآن خواه ناخواه در فرزند تأثير ميگذارد و آنان را به نماز و قرآن سوق ميدهد.
3. بردن كودك به مجالس دعا و قرآن و حضور در مسجد و اماكن مذهبي و شركت در نماز جمعه و جماعت، عامل ديگر در جذب فرزندان به نماز و عبادت است.
4. گرايش كودك به پذيرش ارزش ها و يا دستورهاي ديني تنها در سايه احساس شخصيت و ارزشمندي خويش تحقق مي يابد. بنابراين كودكان نقش تعيين كننده اي دارند . والدين و معلمان در موقعيت هاي مناسب تنها زمينه ساز و هدايتگرند. متأسفانه گاهي اوقات والدين و مربيان مي كوشند مسائل ديني را در فرصتي كوتاه از طريق گفتاري مستقيم و با پند و اندرز و تذكرات مكرر، به كودكان منتقل و يا تحميل كنند، در حالي كه كودكان خود بايد ارزش ها را دارا شوند، دلايل آن را بپذيرند و با ميل آن را در صحنه عمل به كار گيرند، نه اين كه قواعد را به آن ها ديكته كرده و به اجبار بقبولانيم.
امام علي(علیه السلام ) مي فرمايد: “فإنّ القلب إذا اكره عمي؛ اگر دل به كاری مجبور گردد، كور می شود".(1)
از اين رو چه بسا فرزندان در خانه پدر و مادر كه سلطه و اقتدار را ملاحظه مي كنند، نماز مي خوانند، ولي با تغيير موقعيت، آن را ترك مي كنند، چون ارزش هاي ديني براي آنان دروني نشده است.
والدين بايد در تعامل گروهي با احترام دو سويه، به تبادل اطلاعات و احساسات بپردازند . فضاي دوستي را فراهم نموده و به آن ها فرصت و اجازه بحث و استدلال و سؤال كردن دهند. هيچ ارزش و اعتقاد و اصولي را قبل از آن كه زمينه لازم عاطفي و رواني آن براي كودك فراهم آيد و يا خود به آن متمايل شده باشند، نبايد به وي تحميل كرد.(2)
امام خميني(ره) با اينكه نسبت به انجام تكاليف شرعي فرزندانش بسيار مقيد بودند، اما از ايجاد تلخي در جان كودك پرهيز داشتند. يكي از فرزندان امام مي گويد: “زماني همسرم از روي عادت خانوادگي، صبح ها دخترم را از خواب شيرين بيدار مي كردند كه نماز بخواند. امام كه در جريان قرار گرفتند، پيغام فرستادند كه شيريني اسلام را به مذاق بچه تلخ نكن و چقدر اين حرف به جا بود و تأثير عميقي بر روحيه دخترم گذاشت، به طوري كه بعد از آن خودش سفارش مي كرد كه براي نماز صبح حتماً بيدارش كنيم".
يكي ديگر از فرزندان مي گويد: “يك بار از آقا سؤال كردم كه: آيا اجازه دارم فرزندم را براي نماز صبح بيدار كنم، فرمودند: خواب را بر بچه تلخ نكن".(3)
5. هنگامی که کودک هنوز به سن تکلیف نرسیده است و قصد دارید که او را برای نماز خواندن ترغیب کنید ، لازم نیست در ابتدا نماز صبح را در وقتش بخواند بلکه می توانید وقتی مثلا ساعت 7 یا 8 از خواب بیدار شد او را تشویق کنید که نماز صبحش را بخواند. بعد به مرور ساعت خواندن نماز را به وقت ادای نماز صبح نزدیک کنید.
6. خیلی بهتر است که قبل از این که بخواهیم فرزندمان را برای نماز صبح بیدار کنیم ، شوق و لذت نماز خواندن را در او به وجود آوریم به گونه ای که نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را بخواند ، بعد از او بخواهیم که نماز صبح هم بخواند.
7. شرایط خواندن نماز صبح را برایش فراهم کنیم. به عنوان مثال اگر فرزندان شب زود بخوابند مسلما صبح ها زودتر بیدار خواهند شد و خواندن نماز صبح برای آنان راحت تر است.
8. برای انتقال مفاهیم دینی از جمله نماز استفاده از قصه و داستان های آموزنده می تواند سودمند باشد.
—————————–
1. نهج البلاغه، قصار 184، فيض الاسلام.
2. رضا فرهاديان، آن چه درباره كودكان و نوجوانان بايد بدانيم، ص 93 ـ 87، با تلخيص.
3. مجموعه مقالات، كنگره بررسي انديشه و آثار تربيتي حضرت امام خميني، ص 391.
مردی از انصار، نزد رسول اکرم (ص) آمد و سئوال کرد: یا رسول الله، اگر جنازه شخصی در میان است و باید تشییع و سپس دفن شود و مجلسی علمی هم هست که از شرکت در آن بهره مند می شویم، وقت و فرصت هم نیست که هردو جا شرکت کنیم، چرا که اگر در هر کدام از این دو کار شرکت کنیم، از دیگری محروم می مانیم. تو کدامیک از این دو را دوست می داری که من در آن شرکت کنم؟
رسول اکرم (ص) فرمود: اگر افراد دیگری هستند که همراه با جنازه بروند و آن را دفن کنند، در مجلس علم شرکت کن. همانا شرکت در یک مجلس علم، از حضور در هزار تشییع جنازه و از هزار عیادت بیمار و از هزار شب عبادت و از هزار روز روزه و هزار درهم تصدق و هزار حج غیر واجب و هزار جهاد غیر واجب بهتر است.
این ها کجا و حضور در محضر عالم کجا؟
مگر نمی دانی که به وسیله علم است که خدا اطاعت می شود و به وسیله علم است که عبادت خدا صورت می گیرد.
(داستان راستان، داستان 117به نقل از بحارالانوار، ج1، ص204)
مؤمنین، خدمتکاران یکدیگرند.
فى الکافى، عن الصّادق (علیهالسّلام): «المؤمنون خدم بعضهم لبعض»؛ حضرت امام صادق علیهالسلام فرمودند: مؤمنین، خدمتگاران یکدیگرند. خدم، جمع خادم است؛ یعنى خدمتگاران. در فارسى، ما براى کلمهى خدم میگوئیم خدمتگار؛ که محترمانهاش کلمهى «خدمتگار» است، و غیرمحترمانهاش کلمهى «نوکر» است، نه خدمتگزار. تعبیر خدمتگزار، یک تعبیر دیگرى است و در فارسى یک معناى عرفىِ دیگرى دارد، که متفاوت است با معناى خدمتگار. خدم، جمع خادم است. خادم به همان معناى خدمتگار است. میگوید: مؤمنین خدمتگارهاى همدیگرند. [خب مستمعین]، تعجب کردند: چطور؟ همه خدمتگار همدیگر هستند؟ یا به تعبیر عرفىتر، همه نوکر همند؟ «قیل و کیف یکونون خدما بعضهم لبعض»؛ چه جور میشود که بعضى، بعضى دیگر را خدمتگار باشند؟ یعنى مثلاً بروند خانههاى همدیگر، خدمتگارى کنند؟ فرمود: «یفید بعضهم بعضا»؛ [یعنی] به هم فایده برسانند. پس فایده رساندن مؤمنین به یکدیگر، خدمتگارى به آنهاست؛ [و در آن] منّتى وجود ندارد؛ نکته این است.
اگر چنانچه ما به هم خدمتى کردیم و به یکدیگر فایدهاى رساندیم، چه در عرضِ هم باشیم - مثل ما مردم معمولى کوچه و بازار که به حسب شأن اجتماعى، در عرض یکدیگر قرار داریم - چه آن کسى که به حسب موقعیت اجتماعى، شأن بالاترى دارد؛ مثلاً رئیس یک تشکیلاتى است، دیگر نباید سر یکدیگر منّتى داشته باشیم. به نظر ما نکتهى این حدیث، تنها این نیست که افراد باید به هم نفع برسانند؛ بلکه این هم هست که این نفع رساندن موجب منّت نباشد، تا این خدمتى را که میکنند، با منّت گذاشتن باطل نکنند.
جلسه درس خارج فقه مقام معظم رهبري(حفظه الله) | سیام آذرماه 89 | (پانزدهم محرمالحرام 1432)