یا علی
بسم الله الرحمن الرحیم
با آرزوی تعجیل در فرج آغاز می کنیم.
به خود و خدا متکی باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
با آرزوی تعجیل در فرج آغاز می کنیم.
به خود و خدا متکی باشید
سلام بر آن هایی که از نفس افتاده اند تا ما از نفس نیفتیم ، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم ، به خاک افتادند تاما به خاک نیفتیم ، نماندند تا بمیرند بلکه رفتند تا بمانند.
شان و مقام انسان وابسته به کردار و رفتار اوست. هر چه عملکرد انسان پسندیده تر و خدایی تر باشد، شان و مقامش نیز والاتر و هر چه از ارزش های انسانی فاصله بگیرد. به همان میزان از شان و مقامش کاسته می شود.
حضرت فاطمه معصومه علیه السلام نمونه بارز این شان و مقام الهی است ، از آن جا که بانوی بزرگوار عبد مخلص خداوند و به مقام ” فنا فی الله” رسیده بود، ده ها سال قبل از ولادت این بانوی بزرگوار ، از سوی ائمه معصومین علیهم السلام به ولادت چنین بانویی ارجمند مژده داده شده است.
قاضی نورالله شوشتری - در کتاب مجالس المومنین- از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود:
” آگاه باشید! برای خداوند حرمی است و آن مکه است و برای رسول خدا صلی الله علیه و آله حرمی است و آن مدینه است و برای امیر المومنین علیه السلام حرمی است و آن کوفه است و قم نیز کوفه کوچک است . بدانید که بهشت دارای هشت در است که سه در آن از قم گشوده می شود ، آگاه باشید ! در قم بانویی از فرزندان من که نامش ” فاطمه ” است از دنیا می رود ، و در آن شهر به خاک سپرده می شود . بانویی که به شفاعت او در روز قیامت، همه شیعیانم وارد بهشت می شوند. “
54 درس از سیره علمی حضرت فاطمه معصومه (ع) ص57
پدر عزیزم! تو خود یکی از افرادی بودی که برای اسلام و قیام امام حسین علیه السلام تبلیغ کردی و به من هم یاد دادی، پس مبادا روزی در چهره ات نگرانی باشد ، من امانت خدا بودم پیش تو.
شهید روح الله آبادیان
احساس حضور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مهم ترین نیاز ملت ایران
شیعه خوب کسی است که این حضور را حس می کند و خود را در حضور او احساس می نماید. این به انسان امید و نشاط می بخشد. این ملت بزرگ، بیش از همه چیز به این امید نیاز دارد ؛ ملتی که در راه خدا و برای عظمت اسلام ، مجاهدت و مبارزه می کند و افتخار طول تاریخ بشر و همه چیز ، به همین امید درخشان احتیاج دارد. آن اعتقاد این امید را به او می بخشد.
بیانات امام خامنه ای در دیدار اقشار مختلف مردم 1374/19/17
وقتی همه از مسجد آمدند بیرون، فقط یک جفت پوتین پشت در مانده بود که آن هم برای محمد نبود . هر چه اصرار کردیم و دلیل آوردیم که همان پوتین ها را بپوشد، قبول نکرد. گفت:” می ترسم این ها را بپوشم و نتوانم صاحبش را پیدا کنم.” اون روز فاصله ی مسجد تا مقر رو پابرهنه آمد.